مسئولیت پزشکی
مسئولیت پزشکی یکی از مسائل اساسی حقوق پزشکی است که در رابطه پزشک و بیمار مطرح می شود. در واقع، رابطه پزشک و بیمار به منزله عقدی است که میان آن دو منعقد گشته و به موجب این رابطه حقوقی، پزشک به عنوان بازیگر فعال این رابطه، در برابر خدمات علمی خود همانگونه که نفعی عاید وی می گردد، واجد تکالیفی است که در ادبیات حقوقی به مسئولیت تعبیر می گردد.
بدین سان، زمانی که از «مسئولیت» یاد می شود، مقصود گستره معنایی حقوقی این واژه است که آثار و پیامدهای حقوقی نیز به همراه دارد. در این راستا، پزشک در حیطه تخصص خویش و به اندازه تواناییها و قابلیت های علمی اش، بر وفق نظامات مقرر وظیفه دارد ضمن عنایت به حفط اسرار این رابطه و عدم افشای آنها، در درمان و معالجه بیمار همت گمارد و هرگونه «خطا و قصور» از سوی وی، موجب تحقق مسئولیت حقوقی و کیفری خواهد بود. در واقع، زمانی که میان بیمار و پزشک رابطه ای حقوقی برقرار می گردد، مسئولیت پزشک در این زمینه تبلور می یابد و ضمانت اجرای قصور و خطا در مسئولیت نپزشکیِ ناشی از این رابطه ، موجب ظهور و بروز «مسئولیت حقوقی و کیفری» برحسب مورد می گردد.
دراین میان، مسئولیت پزشکی از چه گستره معنایی برخوردار است، دامنه آن تا کجاست، مبانی تحقق و شرایط آن کدامند و افزون بر این، مسئولیت حقوقی و کیفری در این خصوص چه زمانی بروز می نماید، مبانی و شرایط تحقق مسئولیت های مزبور در پزشکی به چه صورت تبلور می یابند و مسائلی از این قبیل، تحت عنوان «مسئولیت پزشکی» در قلمرو حقوق پزشکی مطرح شده و مورد مطالعه قرار می گیرد.
منبع:http://www.akhlagh.org
اخذ رضایت بیماردرامور درمان
یکی از عناصر اصلی انجام عمل جراحی یا معالجات پزشکی که شکل بنیادین و مهمی به خود گرفته و در واقع به گونه ای با حیات و تغییر در وضعیت موجود بیمار مرتبط است ، اخذ رضایت از بیمار می باشد . رضایت در معالجه و درمان به لحاظ تبعات و پیامدهایی که به دنبال دارد ، در قلمرو حقوقی جایگاهی ماندگار یافته است و در زمره یکی از مقولات مهم و به مثابه رویکردی نوین در حقوق پزشکی برشمرده می شود .
رضایت به درمان مبین این واقعیت است که بیمار از آنجا که به منظور معالجه و درمان ، مدتی ولو بسیار اندک ، جسم خویش را در اختیار پزشک و معالج قرار می دهد ، در نتیجه باید بر این امر به صورت آگاهانه و با اراده آزاد رضایت داشته باشد . چنین مساله ای از یک سو ناشی از رابطه پزشک و بیمار و وجود حس اعتماد بیمار به پزشک بوده و از سوی دیگر یکی از عوامل سقوط مسئولیت پزشکی نسبت به بیمار محسوب می گردد . بدیهی است که این نظریه دامنه مفهومی وسیعی داشته و صرفاً محدود به حوزه رضایت بیمار نمی باشد ، بلکه در مواردی هم که بیمار در وضعیت حیات نباتی است یا به سن رشد و بلوغ نرسیده ، نیز با اخذ رضایت از اولیاء قانونی وی این مهم محقق می گردد .
در این رهگذر حقوق پزشکی از مسائلی همچون مفهوم رضایت ، تنوع گونه های آن اعم از کتبی و شفاهی یا صریح و ضمنی ، آگاهانه و آزادانه بودن رضایت ، تفاوت رضایت با برائت ، نحوه اثبات و احراز وجود یا عدم رضایت ، استثنائات وارده بر رضایت به ویژه در فوریت ها و موارد ضروری و اورژانسی مورد مطالعه قرار می گیرد
منبع:http://www.akhlagh.org
اتانازی یا قتل ترحم آمیز
اتانازی یا قتل ترحم آمیز به منزله پدیده ای است که جامعه انسانی خواه ناخواه با آن دست و پنجه نرم می کند ، یکی از مقوله های مورد مطالعه حقوق پزشکی است که از اهمیت قابل توجهی برخوردار بوده و آگاهی بخشی به جامعه پزشکی در این خصوص و به ویژه رویکرد اتخاذی تقنینی قانونگذار کشورمان در این ارتباط به پزشکان در زمره اهداف نخستین این شاخه حقوقی است .
قتل ترحم آمیز که در نوشتگان و ادبیات گفتاری و نوشتاری به صور متعددی نظیر ،« مرگ آسان»، « مرگ شیرین»، « مرگ از روی ترحم»،« مرگ سفید» ، « قتل از روی ترحم» و ...تعبیر شده است ، دربرگیرنده افعال و ترک افعالی است که از سوی شخصی مسئول در قبال یک بیمار لاعلاج صورت می گیرد که در نهایت مرگ بیمار را به همراه دارد . این پدیده که غالباً وصف مجرمانه بدان داده می شود به دو گونه «فعال» و «انفعالی» صورت می گیرد . در صورتی که این پدیده در قالب «فعل مثبت» واقع شود ، در گستره قتل ترحم آمیز فعال جای می گیرد و زمانی که در چارچوب «عملی منفی» یا در واقع «ترک فعل» انجام شود ، به شکل قتل ترحم آمیز انفعالی تبلور می یابد .
به دیگر سخن ، قتل ترحم آمیز به صورت فعال شامل اقداماتی است صریح که به منظور قتل بیمار انجام می شود ، نظیر تزریق آمپول مهلک کلرید پتاسیم و قتل ترحم آمیز انفعالی ، خودداری از انجام هر گونه عملی است که سبب زنده ماندن بیمار می شود . در واقع ، در حالت انفعالی دارو درمانی یا هر گونه معالجه دیگری که به حفظ حیات بیمار یاری می رساند ، قطع می شود و یا پزشک از انجام عمل جراحی لازم و اقدامات مشابه امتناع می ورزد و منتظر می ماند که بیمار به واسطه بیماری صعب العلاجی که بدان مبتلاست جان سپارد .
نکته ای که در این خصوص قابل تامل است و قتل ترحم آمیز را با پدیده واقعی «قتل عمد» تا حدودی متمایز می سازد ، «انگیزه» مرتکب در این گونه خاص از قتل است . به صورتی که در قتل ترحم آمیز ، فرد مرتکب به واسطه انگیزه ای مبتنی بر ترحم دست به فعل یا ترک فعلی می زند که در نتیجه بیمار لاعلاج جان دهد و بیش از این درد نکشد . از این رو ، همواره استدلال می شود که در این وضعیت ، اقدام پزشک یا شخص مراقبِ بیمار در تضاد آشکار با رسالت پزشکی نمی باشد ، در این حالت ، نه تنها مرتکب با عمل خود کار غیر انسانی انجام نداده است بلکه اقدام وی عین انسانیت می باشد ، چراکه با فعل یا ترک فعل خویش منجر شده است تا بیمار بیش از آن ضجر نکشیده و روح وی در جسمش بدون درد و آزاری مضاعف بیارامد .
اما در مقابل که رویکرد غالب را نیز شکل می دهد ، همواره عقیده بر این بوده که چنین درد و ضجری نیز حقیقت واقعی است که شخص بدان استحقاق دارد و دیگری را در این حالت نباید کاری باشد ، چراکه حیات و مرگ را خداوند اعطا می کند و از این رو ، انسان در آغاز و پایان دادن به آن نه تنها نقشی ندارد که نمی تواند به واسطه انگیزه حتی انسانی ، دست به خاتمه حیات یک شخص بزند .
بر این اساس ، در روزگار ما ، جامعه انسانی در چارچوب تابعان حقوق بین الملل در قبال این پدیده سیاست های گونه گونی اتخاذ نموده است . چنانکه شماری از آنها که اکثریت را نیز شکل می دهند بر جرم انگاری آن تصریح نموده و دست یازی بدان را واجد وصف کیفری و در نتیجه برخوردار از کیفر انگاشته اند و پاره ای اندک نیز بر جرم زدایی و مباح بودن آن تکیه نموده اند و در این میان گروه سومی هستند که با تقریر شرایطی ، بار جنایی و کیفری آن را تخفیف داده و در صورت تحقق آن مرتکب را مستحق مجازات خفیف تری نسبت به مرتکب قتل عمد پنداشته اند .
در نظام حقوقی اسلام و ایران ، قتل از روی ترحم به منزله قتل عمد محسوب می گردد که مرتکب را تا حد محکومیت به مرگ نزدیک می کند. پیش بینی چنین سیاست جنایی ای ، برگرفته از آموزه های دین مبین اسلام است که بر حفظ حیات در همه حال تاکید داشته و با محترم شمردن «دم مسلمانان» به مثابه تابعان خود ، هرگونه دست یازی به جان آنها را غیر قابل بخشش دانسته است ، حتی زمانی که انگیزه شخص از چنین اقدامی حس ترحم آمیز و توأم با انسان دوستی او باشد .
منبع:http://www.akhlagh.org
دستان پیرزنان داغ فرزند دیده،چشمان زنان جوان شوهر شهید شده ،دلهای مستضعفان ستم دیده،اشکهای کودکان یتیم آواره،نفسهای اسیران فراموش گردیده،بدنهای نالان بیماران از همه جا بریده ،قلبهای گناهکاررانده شده،منتظران فقیر وطرد شده از جامعه به ظاهر متمدن،شب بیداران عاشق ولایت ،همه و همه منتظرو چشم به راه تو هستند ای آقا امام زمان مهدی موعود(عج)پس زودتر بیا که شیعه به جز تو کسی را ندارد