پزشکی قانونی وپدیده زشت سالمندآزاری
beating adult
دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه Dr.RAHMAT SOKHANI
دیدن سالخوردگانی دست و پا شکاسته از غم انگیزترین صحنه های فراموش نشدنی در راهروها و سالنهای سازمان پزشکی قانونی میباشد که با افزایش بیکاری ،فقر،وناامنی اقتصادی و..در یک رو به تزاید می گذارد .از آنجا که ساختار سنّی جمعیت در حال حاضر متفاوت از گذشته میباشد و تعداد افراد سالمند نسبت به کلّ جمعیت بهطور مداوم در تمام کشورها روبهافزایش است، لذا این شرایط ایجاب میکند که توجه به سالمند و مسائل سالمندی بیش از پیش مورد توجه مسئولین جامعه قرار گیرد.در دهة 80 میلادی، محققان با پدیدهای جدید یعنی اعمال خشونت نسبت به سالمندانی که با خانواده زندگی میکردند روبهرو شدند و معلوم شد که درصدی از افراد سالمند در خانواده مورد بدرفتاریهای جسمانی، روانی یا بیتوجهی قرار دارند.در حال حاضر نیز انجمن پزشکی امریکا تخمین میزند که در ایالات متحد از بین افراد مسن 8/1 میلیون نفر مورد بدفتاری قرار میگیرند. با این وجود و پس از گذشت 20سال از مبحث خشونت و مشخص شدن صورتهای گوناگون آن، هنوز این پدیده کاملاً شناخته نشده است. با آنکه خشونتهای فیزیکی در مورد کودکان بیشتر از سایر زمینهها مورد بررسی قرار گرفته و اطلاعات در این زمینه کاملتر است، اما با توجه به روال تاریخی بررسیها، باید گفت که بررسیهای خشونت نسبت به کهنسالان هنوز قدمهای اولیه خود را برمیدارد. امروزه محققان علاوه بر خشونت جسمانی (تنبیه بدنی) به انواع دیگر خشونت نیز اشاره کرده و از خشونت روانی (تحقیر، دشنام از میان بردن اعتمادبهنفس، سرزنش) خشونت اقتصادی (در مضیقة مالی دائم قرار دادن قربانی) خشونت (اجتماعی انزوای اجتماعی و ممانعت از برقراری روابط اجتماعی) و خشونت جنسی نام میبرند.اگرچه امکان دارد سالمندان به نوعی قربانی همة خشونتهای فوق شوند، اما بهنظر میرسد بیشترین مقدمهای که در مورد سالمندان عمومیت دارد، خشونت روانی است. خشونت روانی شامل بیاحترامی لفظی مداوم، اذیت و آزار، تهدیدهای متداول مانند دوست نداشتن سالمند، موردپسند نبودن، دشنام دادن، تمسخر و استهزاء سالمند در جمع، ممنوعیت برقراری ارتباط با دیگران، بیتوجهی نسبت به نیازهای جسمانی - اجتماعی و روانی سالمند، همگی خشونت روانی است که سلامت روانی سالمند را به مخاطره میاندازد و موجب بروز احساساتی چون، بیمیلی به زندگی، سرزنش خود، نداشتن اعتمادبهنفس و نگرش مثبت، احساس یأس و ناامیدی و درماندگی، ترس از مردم، اضطراب، احساس گناه، احساس حقارت، احساس عدمشایستگی و خودارزشمندی و نهایتاً کنارهگیری سالمند میشود.
در مواردی نیز که خشونت بین اعضای دیگر خانواده رخ میدهد، احساس فضای رعب و وحشت را در خانه حاکم کرده و شاهد بودن همین خشونت در خانه توسط سالمندان و کودکان میتواند خود تجربهای از خشونت در خانه تلقی شود. متأسفانه بعضی از سالمندان برای رهایی از خشونت، خودکشی را به عنوان آخرین راه دانسته و اقدام به خودکشی میکنند. از طرف دیگر چون تن و روان آدمی وابسته به هم بوده و سلامت یکی در گرو سلامت و شادابی دیگر است، لذا در بیشتر موارد نیز این ناراحتیهای روانی منجر به بروز بیماریهای جسمانی در سالمندان شده و سلامت آنان را به مخاطره میاندازد. در سال 1996 دوستهای عضو در چهل و نهمین اجلاس جهانی بهداشت، موافقت کردند که خشونت یک اولویت بهداشت عمومی است و همگان را برای طرح عملیاتی علمی برای پیشگیری و مبارزه با آن فراخواندند.در بخشی از بیانیه مدیرکل سازمان جهانی بهداشت در خصوص خشونت چنین عنوان شده است: «مدت زمان طولانی است که خشونت مورد غفلت همگانی بوده و پاسخ اجتماعی به آن بیش از آنکه به پیشگیری بیانجامد، پاسخی واکنش بوده است. زمان آن رسیده که برای دستیابی به سلامت عمومی، تلاشی در جهت پیشگیری و درمان خشونت و عواقب آن به عمل آید. در واقع، سلامت عمومی با درگیری تمام افراد در مواجهه با این مشکل اعتبار یافته و همچنان که نیازمند مشارکت قوی دولت، اجتماعات محلی، دستگاههای قضایی و سازمانهای غیردولتی است، نیازمند مشارکت اشخاص مسئول و تحقیق در بهداشت عمومی، آموزش و پرورش و علوم اجتماعی میباشد. در حقیقت برای رفع خشونت در جوامع ما همکاری تمام افراد ار هر جنس اعم از پیر و جوان مورد نیاز میباشد.
بسیاری از سالمندان قادر به دفاع از حقوق خود نیستند، بنابراین موارد عدیدة سالمندآزاری ناشناخته باقی میماند. حتّی در مورد سالمندآزاری جسمی، از آنجا که سالمندان در معرض افتادن به زمین و برخورد با اشیاء هستند، اثبات آزار آنان توسط بستگان بهطور عمدی مشکل است. اما صدمات جسمی تنها وجه سالمندآزاری نیست. بیتوجهی به احتیاجات عاطفی سالمندان و محروم کردن آنان از تماس با افراد مورد علاقه خود، بیتوجهی به نیازهای تغذیهای و بهداشتی سالمندان، بردن وسایل خانه و مایملک مورد علاقة آنان، دست درازی به اندوختههای آنان، ناسزاگویی به آنان، و تهدید آنان به فرستادن به خانههای سالمندان از وجوه دیگر سالمندآزاری است.برخی صاحبنظران، خشونت به سالمند توسط اعضای خانواده را «نشانگان شاه لیر» نامیدهاند که اشاره به نمایشنامة شاه لیر نوشتة شکسپیر دارد. شاه لیر در دوران سالمندی مورد آزار دو نفر از دختران و دامادهای خود قرار میگیرد. این نوع خشونت خانگی را «والدآزاری» هم نامیدهاند. ریشة این نوع خشونت شاید «کودک آزاری» باشد. والد ستمگری که فرزندان خود را آزار میداده است، چون پیر و ناتوان شود مورد آزار آنان قرار میگیرد. هر چند برخی افراد، آزار دیدن را سرنوشت محتوم همة ستمگران سرنگون شده دانستهاند، ولیکن شایسته است این حلقة معیوب قطع شود و همیشه هم بدی با بدی پاسخ داده نشود.
به هر حال، بسیاری از اوقات یک والد خوب هم چون پیر و ناتوان شد، نیازها و مسایل عمدهای پیدا میکند که در فرزند یا نوة او که مسئول نگهداری وی است احساس عجز و سرخوردگی و ناکامی پدید میآورد که منجر به خشونت میشود.سالمندآزاری بیرون از چهارچوب خانواده هم روی میدهد. هر چند در برخی از خانههای سالمندان خدمات مناسبی عرضه میشود، ولیکن بسیاری از سالمندان به علّت بیتوجهی در خانههای سالمندان و دیگر مراکز نگهداری از دست میروند. این موضوع در کشوری که به ظاهر یکی از بالاترین معیارهای بهداشتی و درمانی را دارد، یعنی در ایالات متحد امریکا، آنچنان شایع و فاجعهبار است که حسب گزارش یکی از روزنامهها، در آن کشور تنها در یکی از خانههای سالمندان، دهها نفر از سالمندان ضعیف و ناتوان به علّت بیماری و بیغذایی در حالی که زخمهای بستر، کبودیها و شکستگیها اندام نحیف آنان را فرا گرفته بود، مردهاند. آنان قربانیان خاموش سوءرفتار، غفلت و سازمانهای رفاهی ناکارآمدی هستند که برای حمایت آنان کاری نکردهاند.یک نگرانی عمدة سالمندان این است که قربانی بزهکاری شوند. هر چند از نظر آماری این احتمال کم است اما موارد نه چندان نادر ضرب و جرح و قتل سالمندان تنها، به طمع دارایی آنان، که گاهی در رسانهها هم بازتاب مییابد ما را بر آن میدارد که ضرورت تنها نگذاشتن سالمندان را چه به بستگان آنان و چه به سازمانهای مسئول، یادآوری کنیم.عموماً زنان سالمند بیش از مردان سالمند، و سالمندان تحریکپذیر و عصبی بیش از سالمندان مطیع و فرمانبردار، و سالمندان بیمار و معلول بیش از سالمندان سالم گرفتار آزار میشوند. توجه داشته باشیم که محرومیت سالمند از زندگی در محل مورد علاقه و مأنوس خود، یا محرومیت او از دیدن فرزندان و نوهها میتواند برای او بسیار آزارنده و رنجآور باشد.در ایران مؤسسة پژوهشهای روانی - اجتماعی سالمندی وابسته به دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، گامهایی در جهت شناخت سالمندان و مسایل آنان از جمله سالمندآزاری برداشته است و در این مورد از همکاری علاقهمندان استقبال میکند. امید آنکه این وجه پنهان و شرمآور رفتارهای درون خانه، از جامعه ما رخت بربندد. آنچه که مسلم بهنظر میرسد این است که سالمندآزاری در کنار کودک و همسرآزاری در خانواده ایرانی وجود دارد. اما تاکنون هیچ بررسی خاصی در این زمینه صورت نگرفته است. بنابراین لازم است ضمن توجه ویژه به این حوزه، تمهیدات لازم در جهت کاهش، درمان و پیشگیری از سالمندآزاری فراهم گردد.
پیشنهادات ذیل درخصوص پیشگیری از سالمندآزاری ارایه میشود:
تهیه و تدوین قوانین و مقررات حمایت از سالمند
تشکیل انجمن حمایت از سالمندان با مشارکت خود آنان
تشکیل کمیته حذف خشونت علیه سالمندان
خارجسازی حمایت از سالمندان از مرحله ترحم و تغییر نگرش افراد جامعه نسبت به این گروه خاص
آموزش خانوادههای دارای سالمند در مورد رعایت نکات ایمنی
پرنمودن زندگی روزانه سالمندان با فعالیتهای مفید در جهت ارتقاء عزّتنفس و اعتمادبهنفس آنان
توجه به بهداشت روانی و جسمانی سالمندان
انجام بررسیهای علمی در مورد ابعاد و گستردگی سالمندآزاری بهمنظور حساسسازی، آگاهی و اقدامات لازم در سطح جامعه و درنهایت اینکه باید عوامل حمایتکننده از افراد بهویژه سالمندان در برابر هرگونه خشونت گسترشیافته و در برنامهریزی برای کاهش انواع گوناگون خشونت و عواقب آن مورد استفاده قرار گیرد.
منبع: روزنامه ایران وبسایت سلامت صدا و سیما
http://www.rs272.com/ http://www.sahand272.blogfa.com/ WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI
http://rs272.tarlog.com/