husband beating
دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه
Dr.RAHMAT SOKHANI
خانواده در صورتی از بنایی مستحکم و روابطی سالم برخوردار می شود که هر یک از زوجین، نسبت به وظایف و نقش های خود در زندگی، شناخت کافی داشته باشند و بدانند که در صورت انجام یا طفره از آن، پاداش یا کیفر اخروی سختی در انتظار آنهاست. بنابراین اگر زن مسلمان ارزش و اهمیت خوب شوهرداری را در دیدگاه اسلام بداند و توجه داشته باشد که خداوند چه پاداش ارزشمندی را برای اینکار در نظر گرفته است و از سوی دیگر میزان زشتی شوهرآزاری را در شریعت بداند و کیفر سخت اخروی آن را بشناسد و بدان باور داشته باشد، در این صورت، درصدد برمیآید تا اخلاق و رفتار خود را بر اساس خواست و رضایت خداوند تغییر داده و اخلاقیات دینی را در خود تقویت کند. در روایات فراوانی، این تشویق و توبیخ ها بیان شده است. از جمله روایتی از رسول گرامی اسلام (ص) میباشد که میفرمایند: «من کان له امرأه توذیه لم یقبل الله صلاتها و لا حسنة من عملها حتی تعینه و ترضیه و ان صامت الدهر و قامت و اعتقت الرقاب و انفقت الاموال فی سبیل الله و کانت اول من ترد النار» «کسی که زن آزاردهندهای دارد، خداوند نماز و کار خوب آن زن را قبول نمیکند، مگر این که شوهرش را کمک کند و رضایت او را به دست آورد و الاّ اگر تمام روزگار را روزه بگیرد و شب ها به عبادت برخیزد و تمام اموال خود را در راه خدا انفاق کند، باز اولین کسی است که وارد جهنم می شود.»
یکی از مهمترین عوامل چنین وضعیتی، ضعف باورهای مذهبی و ارزش های اخلاقی، اعراض از نام و یاد خدا و فرامین اوست. چنین فرد سست ایمانی، در زندگی با همه امکانات مادی و جنبه های رفاهی، احساس تنگی و سختی می نماید و قرآن هم در این زمینه تصریح می کند که: «و من اعرض عن ذکری فانّ معیشة صنکا» «هر کس که از یاد من رو برگرداند، پس به درستی که زندگی برای او سخت و تنگ خواهد بود». در حالی که اگر فضای خانه از آداب و سنت های دینی عطرآگین باشد و زن تمام تلاش خود را برای کسب رضای الهی و انجام وظایف خویش در چارچوب دین بکارگیرد و خداوند را بر گفتار و رفتار و افکار خویش عالم و ناظر ببیند و بر آن باور قلبی داشته باشد، روابط اعضای خانواده برپایه بنیان مستحکمی شکل خواهد گرفت که در مقابل بروز شرایط بحرانی مانند بیماری، از دست دادن موقعیت شغلی، فقر اقتصادی و ... تضعیف نشده و از مسیر صحیح خود خارج نخواهد شد.
در بعضی موارد، ناسازگاری زن با شوهر از احساس تنهایی وی نشأت می گیرد. به طور نمونه گاه زن بعد از ازدواج، علیرغم همه وابستگی هایی که تا چندی قبل نسبت به اعضای خانواده و دوستان خود داشته است، به یکباره مجبور می شود که این ارتباط را قطع کند، زیرا موقعیت شغلی همسر ایجاب می کند که دور از محیط خانواده زندگی کند و یا همسر، به علت برخی خصوصیات روانی یا موقعیت های اجتماعی، مانع ارتباطات خانوادگی و اجتماعی زن می شود، در چنین وضعیتی، شوهر، نیاز ارتباط با دیگران را از طریق روابط شغلیاش ارضا می کند، در حالی که همسرش در شهری غریب و یا در محیطی بسته، محدود به انجام کارهای منزل میشود. نتیجه این شیوه زندگی، داشتن روحیهای خسته و پژمرده است که آثار آن در رفتار و روابط زن با شوهر تجلی میکند.
یکی از اختلالات روانی شایع در اغلب جوامع، افسردگی است که آمار آن رو به تزاید است. علائم و نشانه های افسردگی در افراد مختلف، متعدد و متفاوت میباشد و شامل اختلالات عاطفی، انگیزشی، شناختی و قلمرو بدنی است.در اختلال عاطفی، فرد افسرده تقریباً به طور دائم غمگین است و از محیط اجتماعی شکوه و شکایت می کند و تحقیرها، تظلم ها و سرزنش ها را به یاد می آورد.در اختلال انگیزشی، فرد نسبت به امور جنسی، بهداشتی، روابط شغلی و روابط اجتماعی حالت بازداری دارد و معمولاً در خود فرو می رود و ارتباط خود را با دیگران قطع می کند و هیچ رغبتی نسبت به فعالیت های شغلی نشان نمی دهد، حتی گاه نسبت به بهداشت بدنی بی توجه می شود، فعالیت عقلی فرد کاهش مییابد، به طوری که تمرکز ذهنی خود را از دست می دهد و حافظهاش تضعیف می شود.در بخش اختلالات شناختی گفته می شود که فرد، افکاری منفی نسبت به خود، جهان و آینده پیدا می کند، به شکلی که نسبت به وضعیت فعلی، احساس ناراحتی، نسبت به گذشته، احساس شکست و نسبت به آینده، احساس بدبینی دارد.در قلمرو بدنی، تصویر بدنی فرد افسرده تنزل مییابد و با احساس گنهکاری و کینه نسبت به خود، میل به کیفر رسیدن و حتی میل به خودکشی تجلی مییابد. در چنین وضعیت بحرانی، طبیعی است که زن نتواند رضایت شوهر را فراهم نموده و روابط صحیحی با او داشته باشد.
یکی از عواملی که موجب بدرفتاری زنان می شود، توهمات و خیالاتی است که فکر و ذهن او را مشغول می کند. گاهی زن در ذهن خود از شوهرش تصویری نادرست میسازد و متناسب با آن تصویر با وی رفتار می کند، به طور مثال احساس میکند که همسرش بین بستگان خود و خویشاوندان او تفاوت می گذارد و برای آنها ارزش بیشتری قائل است و تمام توجه خود را به آنان معطوف می دارد. بر اساس این توهم، مقابله به مثل نموده و چنین رفتاری را در پیش میگیرد و یا ممکن است توهم کند که همسرش او را دوست ندارد و درصدد موقعیتی است تا همسر دیگری را انتخاب کند، در چنین صورتی، زن در مقام عناد و لجاجت، به آزار شوهر می پردازد.
اضطراب، یکی دیگر از اختلالات روانی است که می تواند رفتار فرد را متأثر سازد. فرد مضطرب فردی است که در خود احساس نامطبوعی از یک ترس نامعین (ترس بدون موضوع) وحشت زدگی، بلکه درماندگی و حتی مرگ دارد. در اکثریت موارد، به این حالات، تظاهرات دستگاه عصبی مستقل، مشابه آنچه در هیجان ها وجود دارد، از قبیل تپش قلب، مشکلات تنفسی همراه با احساس فشردگی قفسه صدری و خفگی، تعرق مفرط، لرزه،احساس سستی در پاها افزوده میشود. فرد مضطرب فعالیت های خود را از پیش، با شکست مواجه می بیند، در یک ناایمنی اجتماعی و جهانی زندگی می کند، نسبت به ظرفیت ها و کفایت های خاص خود شک می کند و برای خود و نزدیکانش نگران است. چنین فردی در زندگی از یک روحیه شاداب و با طراوتی برخوردار نمی باشد و در نتیجه نمی تواند نقش خود را در زندگی، به عنوان یکی از ارکان اصلی خانواده به خوبی ایفا کند، در نتیجه فشار جسمی و روحی به دیگر اعضای خانواده از جمله شوهر وارد می شود.
ترس، یک حالت روانی است که در اثر مواجهه فرد با موقعیت ها یا اشیا بوجود میآید، درحالی که ممکن است فرد به واسطه استدلال، آن را بی زیان و خالی از خطر بداند. در این صورت، زن برای پیشگیری و دفاع از آن، رفتارهای ویژهای را انجام می دهد. مثلاً در مواردی مشاهده شده است که زن از اینکه همسرش ازدواج مجددی را انجام دهد، هراسناک است، او را فردی بی وفا و بی محبت به حساب می آورد و هیچگاه راضی نمی شود که همسرش با زنان دیگر، ارتباط اجتماعی سالمی داشته باشد و در صورتی که متوجه این ارتباط شود، بسیار متأثر شده و با انجام رفتارهای ناخوشایند درصدد تلافی برمی آید و گاهی نیز این شرایط موجب می شود که میل جنسی وی تقلیل یابد تا جایی که علاقه ای به ارتباط جنسی نداشته باشد. در روابط زناشویی به سختی تحریک شود و از عمل جنسی هم لذتی نبرد.
در بعضی موارد رفتار آزار دهنده زنان از بی علاقگی یا نفرت آنها نسبت به شوهر نشأت می گیرد که عوامل زمینه ساز آن می تواند متفاوت باشد. برخی از این عوامل عبارتند از:
در مواردی، پدر و مادر علیرغم خواست دختر، او را به ازدواج با فردی ثروتمند مجبور می کنند که فاصله سنی زیادی با دختر دارد. این عمل موجب می شود که بسیاری از خواسته های زن، برای شوهر مطلوب و یا منطقی نباشد و از سوی دیگر بسیاری از خواسته ها و تمایلات همسرش را نشناسد و یا در صورت شناخت، میل باطنی برای تأمین آنها نداشته باشد، از این نقطه، درگیری ها و جدال ها آغاز می شود.
زن مؤمن و متقی می خواهد همسر او یک انسان با ایمان و پرهیزگار باشد، زیرا معتقد است که با فاصله گرفتن از گناه و عصیان الهی، می توان زمینه را برای داشتن یک زندگی آرام و مورد رضای الهی فراهم نمود و چنین زندگی می تواند کمال و ترقی اعضای خانواده را در دنیا و سعادت جاودانه آنها را در آخرت فراهم کند.
عدم رعایت نظافت و بهداشت از سوی شوهر، بی توجهی یا کم توجهی به خواست و رضایت همسر می تواند زمینه ساز بروز اختلافات و موجب انزجار نسبت به همسرشود. در این صورت عکسالعملهای زن برای شوهر آزار دهنده تلقی میشود.
در بسیاری از خانوادهها، زن قبل از ازدواج، آینده خاصی را از جهت بهرهمندی از امکانات مادی و رفاهی یا برخورداری از اخلاق و آداب انسانی و اسلامی برای اعضای خانواده ترسیم کرده تا در سایه ازدواج بدان دست یابد، اما بعد از ازدواج، در این زمینه احساس عدم موفقیت میکند، در چنین شرایطی زن، شوهر خود را مقصر می داند و ابتدا از اظهار محبت و احترام نسبت به او دریغ می ورزد و به تدریج خلق و خوی خود را تغییر داده و اذیت و آزارهای او شروع می شود.
بیماری سادیسم یا دگر آزاری می تواند منشأ معضل شوهرآزاری باشد. سادیسم نوعی اختلال روانی است که فرد بیمار، تمایل به آزار و اذیت دارد و به دنبال انجام آن، احساس رضایت می کند. این آزار از سوی زن می تواند به صورت های مختلف از جمله آزار و اذیت در هنگام تحریکات جنسی شوهر ظاهر شود. بر این اساس گفته می شود که تمایلات سادیستیک زنان موجب می شود تا آنها همسرشان را مردانی ناشناس تلقی نموده و آنها را آزرده نمایند.
بعضی از زنان تلاش می کنند تا بر افکار، احساسات، باورها، ارزش ها و رفتار همسر سلطه یافته و هر آنچه را که خود می پذیرند، بر وی تحمیل کنند و در صورت عدم توجه شوهر به این خواسته ها، در طی زمان، وی را وادار به تسلیم نموده و خواستة خود را عملی سازند.
یکی از پایه های اصلی روابط سالم خانواده، صداقت و راستی است. اگر زن در روابط خود با شوهرش، یکرنگ نباشد و با پنهان کاری و فریبکاری رفتار کند، در این صورت اعتماد همسر از او سلب شده و حتی سخنان و وعده های صادقانه او را نیز نمی پذیرد و نمی تواند چنین فردی را به عنوان شریک زندگی محسوب کند و در تصمیم گیریها با او مشورت نماید و او را مشارکت دهد، در نتیجه روابط زوجین تیره شده و بنیاد خانواده سست خواهد شد.
برخی از زنان در خانواده، تمام توان خود را برای تأمین نیازها و دستیابی به اهداف خویش به کار می گیرند و از مشارکت در امور خانه کناره گیری می کنند و در مواردی که بین خواسته آنها و خواسته اعضای خانواده تقابلی ایجاد میشود، حاضر نیستند از منافع خود برای تأمین منافع تمام اعضای خانواده صرف نظر کنند، در نتیجه تمام مشکلات را معطوف به همسر خویش میدانند. در این شرایط روابط بین زوجین به سردی گرائیده و سلامت خانواده تهدید میگردد.
از جمله عواملی که روابط سالم بین زن و شوهر را متزلزل می کند، دخالت دیگران به خصوص والدین همسر در حریم زندگی است. گرچه این عمل به جهت علاقه وافر و با انگیزة راهنمایی انجام می شود، اما گاه می تواند فرد را تحریک کرده و موجب درگیری و اختلاف بین زوجین شود. در مواردی مقایسه وضعیت زندگی فرد با زندگی بستگان یا آشنایان، زمینه های نارضایتی از زندگی را فراهم مینماید، به طوری که زن، شوهر خود را وادار میکند تا از هر طریق ممکن، سطح زندگی را ارتقا دهد. بدین منظور با برخوردهای نامناسب و غیر منطقی، زیاده خواهی های خود را طلب می کند. از این زمان، فضای صمیمی و پر از محبت و احترام متقابل میشکند و اختلاف ایجاد می شود. متأسفانه این مسئله، اخیراً در جامعة ایران بسیار شایع شده است. بر اساس پژوهش های انجام شده درصد قابل توجهی از زنان و مردان علت جدایی از همسرانشان را دخالت خویشاوندان و آشنایان میدانند، تحقیقات نشان می دهد که از بین عوامل مختلف طلاق (نظیر ناسازگاری های رفتاری و اخلاقی، دخالت خویشاوندان و آشنایان، تنفر از همسر و اعتیاد همسر به مواد مخدر) دخالت دیگران، رتبه دوم را به خود اختصاص داده است.
مشکلات شغلی و برخی مسائل و نارضایتیهای اجتماعی (تورم و گرانی کالاها و مسکن، بیکاری...) میتواند باعث بروز اختلاف میان زن و شوهر و بروز رفتار تلافی جویانة او با شوهرش شود و یا به طور ناخودآگاه، این ناراحتی در روابط فرد با اعضای خانواده ظهور کند، زیرا زن به جهت برخورداری از روحیه لطیف و حساس، در مواجهة با این مشکلات، فشارهای روحی و روانی بیشتری را متحمل می شود، از این رو ممکن است ناراحتی های خود را به شکل رفتارهای نابهنجار بروز دهد.
نارضایتی زن از ازدواج، به دلیل تمایل وی به ازدواج با فرد دیگر و مخالفت والدین و اجبار او به این ازدواج و یا عدم ازدواج شوهر با فرد مورد علاقه اش موجب شده است که زن به طور ناخواسته، فرد دیگری را برگزیند. همچنین تفاوت سنی شوهر نسبت به زن و مشکلات متعاقب آن، باعث می شود که زن با میل و رغبت و رضایت قلبی، ازدواج با چنین شوهری را نپذیرد و رفتار گرم و صمیمانهای با وی نداشته باشد.
مشاهدة رفتارهای خشن پدر، خشونت های خانگی اعم از: ظلم ها، اهانت ها و آسیب های مردان در برابر چشم فرزندان در محیط خانواده، بسیاری از دختران را در زندگی آینده با حس انتقام یا حس ممانعت از بروز چنین وقایعی درگیر می کند تا بدانجا که تلاش می کنند در برابر شوهر رفتار خشونت آمیز داشته باشند تا هرگز دچار وضعیتی مشابه مادرشان نگردند.
http://www.sahand272.blogfa.com/ WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI